فرق باشه

بین اونجایی که به خودم میگم گند زدی پسر! 

و دیگران بهم میگن گند زدی پسر!

( مورد داشتیم یه وقتایی درست دو موقعیت مقابل )

.

باید این کلنجار رو با خودم برم تا حالم جا بیاد !

یادمه یه سری بهم گفت اینکه کسی رو در حد خودت نمیبینی و انقدر منزوی هستی و فلان و بیسال و بهمان ( هزار و یک تیکه و وصله ناجور بهم چسبوند ) تا یه مدت رو مخم بود و هی با خودم میگفت چطور یه نفر ممکنه این تیکه ای که هر سری با خنده دارم میگم ( در حدم نیست ) رو جدی بگیره و بعدم یه روزی بزنه تو سرم اون موقع واسم عحیب بود خیلی هم عجیب بود شاید به خاطر اینکه برای بار اول بود تجربه اش میکردم و این حرفو میشنیدم و توی یه همچین موقعیتی قرار میگرفتم و الان که دارم بهش فکر میکم با هزار و یک دلیل کاملا منطقی خودمو قانع میکنم که فراموش کنم و واسم مهم نباشه ( اصولا هرچی بیشتر سعی میکنم واسم مهم نباشه بیشتر واسم مهم میشه و این امر کاملا غیر ارادیه و دست خودم نی ) ولی بازم یه جایی ته دلم برام میمونه که چرا این فرد انقدر راحت منو قضاوت کرد و هزار و یک برچسب بهم زد که حتی روحمم ازش خبر نداشت و حتی تر اینکه (اسمشو نمیارم : فردی که کوچک ترین تغییری کنم و ویژگی داشته باشم رک و پوست کنده بهم میگه و جالبه که این فرد اصلا ازم خوشش نمیاد و هر سری به باد انتقاد میگیره منو :)) ) بهم همچین چیزی نگفته بود .

+ دلیل منطقی مرجح در انتشار : مائده ! ادما مختارن ! ( کاش یه روز این بره تو مخت ) و اینکه از تو خوششون بیاد یا بدشون بیاد ملاک خوب و یا بد بودن تو نیست ، تو باید راه خودت رو بری و طبق چهارچوب هات زندگی کنی به قول یه بنده خدایی اون کیه که بخواد راجع به تو نظر بده ! ( یاد اون جایی افتادم که میگه نه با خوشی ها شادمان شوید و نه با ناراحتی ها از پای دربیایید و ناراحت شوید ! ) 

پیش نویس نمیکنم ! و این منم که مقابل خودم خواهم ایستاد !

+ یاعلی


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها