داشت تعریف میکرد میگفت :

وقتی بردنش بازجویی و برگه اعتراف رو گذاشتن جلوش همه ی همه چیز رو نوشته بوده بعد که ازش پرسیدن خب چرا این کارو رو کردی گفته چون بالای برگهه نوشته بوده "الصدق فی النجاه " .

+ خب ادم عاشق این همه انسانیت نشه ؟

+ بحث از اینجا شروع شد که گفت یکی از ادوار پیام داده بوده حیف این همه انرژی که ما واسه اینا گذاشته بودیم بعد اونم در جوابش گفته بوده نه من اصلا پشیمون نیستم چون هدفم فرق داره ! 

+ اینکه یه ادم منطق داشته باشه و بتونه حرف بزنه هنره !

+ داشت تعریف میکرد میگفت روز جهانی هم وقتی بهش گفتن که خب چرا ؟ گفته میدونم که اشتباه کردن و روش اشتباه بوده ( واقعا برام عجیب بود که توی این دانشکده یکی بتونه اشتباهشو بپذریه !)

+ بهش گفتم خب وقتی میدونه کار اشتباه ست چرا انجام میده و خودشو قاطی کرده ؟ گفت تو نمیتونی چرا بگی چون اون داره در راستای ایدئولوژیش کار میکنه 

+ میفهمی چی میگم ؟

+ اینکه یک نفر در راستای ایدئولوژی و تفکراتش  تمام جونشو بده و انقدر انسان باشه

+ نمیتونم بگم نمیتونم ! کلمات قاصرند !


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها