نکنه ادما بیفتن رو دور تکرار؟
(وی دو موقعیت را با هم خلط میکند !)
( خدا وی را شفا دهد )
بعد که میگم سرشار از نقیضم ، دقیقا راجع به چی دارم حرف میزنم .
.انگار ن انگار همین الان ، چهل و پنج دقیقه حرف جدی و مهم زدم ! حرف جدید ! چیزایی که تا حالا نشنیده بودم !
( یه سریام هستن که کاملا اتفاقی باهاشون اشنا میشی و روزی هزار بار خدارو شکر میکنی بابتشون ! امروز حرفایی میزد که انگار چند ساله منو میشناسه و من چقدر عجیب باهاش راحت حرف میزدم و توهمات مزخرف نمیفتاد رو مخم ! از سری ادمایی که مسیرت رو نشونت میدن ! بی دریغ اون چیزی که باید رو جلو پات میذارن و بابت حرفاشون ، راهنمایی هاشون هیچی ازت نمیخوان ! )
اه چه مرگمه ؟
نمیدونم !
فقط میدونم حالم خوبه و نبضم میزنه !
درباره این سایت