اینکه نان استاپ میشینم فکر میکنم و خودم خودمو نقض میکنم

اینکه با خودم کلجار میرم

اینکه سعی میکنم هیچ وقت با دل جلو نرم و همیشه عقلم رو دخیل ماجرا میکنم

اینکه روزی هزار بار از عصبانیت میمیرم و تهش همه چیو واسه خودم حل میکنم

اینکه هول میشم و خودمو مسلط نشون میدم

اینکه از ترس تا مرحله سکته و مرگ پیش میرم ولی تهش به خودم میگم خب الان چه اسیبی بهت میرسونه و جواب خودم رو با هیچی میدم و همینقدر منطقی دست از ترسیدن برمیدارم

اینکه قسمت محاسبه گر مغزم غالبا فعاله

اینکه میرم مقوا و کتاب و چیزای دوست داشتنی میخرم و تهش میگم پسر ! ولخرجی کردی !

اینکه شبانه روز دارم همه چیو بالا پایین میکنم

اینکه به قول شاه قاسمی انقدر به همه چی دقت و توجه میشه دست از لذت بردن کشیده میشه ! ( البته اون منظورش رسانه بود ولی من مخاطبم کاملا زندگیمه ! )

اینکه یه شب هایی تا صبح بیدار میمونم و فقط فکر میکنم

اینکه هر سری برنامه میچینم و به نصفیش بیشتر نمیرسم و عذاب وجدان خرخره مو میجوعه

اینکه هرسری میگم چه اهمیتی داره ولی واقعا برام مهمه!

اینکه سعی میکنم سخت کوش باشم و از خودم بیگاری میکشم

اینکه یه کاری که دوست دارم رو انجام نمیدم تا به خودم ثابت کنم قدرت تو دست منه و این منم که میگم چیکار کنی

اینکه هرکاری میخوام بکنم اولش سه ساعت به این فکر میکنم تو چه راستاییه

اینکه بعضی وقتا این جدال عقلی به نقطه صفر منو میرسونه

اینکه ازادمای دور و برم بد مبینیم و واسم مهم نی

اینکه اجازه میدم همه جا انقدر ساده و رو بازی کنم

اینکه نمیتونم غیر از این چیزی که هستم باشم

اینکه انقدر پرروم ولی مهدیه میگه اینکه یه کسی بتونه از پس کاراش بربیاد پرروگی نیست با جربزگیه!

اینکه حرفاشو جدی میگیرم

اینکه به همه اعتماد میکنم مگر خلافش ثابت بشه

اینکه اون پلی لیست بلند و بالا رو حذف کردم و فقط چهارتا اهنگ باقی گذاشتم و مدام اون چهارتا رو گوش میدم

.

.

.

به نظرم همه اینا ناشی از یه بیماری روانیه :))

و همه اینا ناشی از من بودنه :))

اگر همه "اینکه" ها جمع نشه در یک نفر ان یک نفر دیگ مائده نیست !

و باید "اینکه" ها رو دوست داشت تا به خود رسید درست نفس وجودی خود !

و گوید من عرف نفسه فقد عرف ربه

+ یاعلی


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها